خروس گفت :نه اندوه من از برای بی عدالتی - گرانی و خفقان وسانسور در این مملکت است
در این هنگام خروس سر خود را بالا گرفت وبه دور دست خیره شد
روباه از او سوال کرد به چه چیز می نگری؟
در این هنگام روباه از همان راهی که آمده بود بر گشت
خروس گفت: کجا می روی نکند دروغ گفتی ومی ترسی رسوا شوی
روباه گفت : خیر هر چه گفتم راست بود ولی مرا میلی به دیدن این جماعت نیست از آن رو که این ها را نیک شناسم ودانم آنچه راخود حکم کرده اند وگفته اند از یاد برده اند
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: داستان روباه و خروس , , , ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد